یه بار یه نفر اومد در خونمون واسه تبلیغ جارو برقی،

تا در رو باز کردم اومد داخل یه گونی پشکل ریخت رو قالی و گفت

 اگه جارو برقی شرکت ما نتونست این پشکل ها رو جمع کنه

 خودم حاضرم همشونو با سـس  بخورم!!!!

پرسیدم سس قــرمــز یا سـفـیـد ؟

پرسید چرا اینو میگی؟؟؟؟

گفتم آحه 2 روزه برق خونه ی ما رفته

    یکی از عادت های بابام اینه که خیلی رسمی اس ام اس مینویسه

.

.

.

.

.

اس ام اس داد : پدرام جان سر را خود یک عدد ماست بگیر و به خانه بیاور!!!

منم که خواستم یه ذره سر به سرش بذارم

 جواب دادم :

 چشم پدر چه نوع ماستی برای میل کردن مد نظر دارید؟؟

آیا ایا ماست سون میتواند مطابق سلیقه ی خاص شما باشد؟

 یا گونه ی دیگری خریداری کنم؟

زنگ زد بهم گفت کره خر ادای منو در میاری؟؟ فقط منتظرم برسی خونه میدونم چیکارت کنم!!

.

.

.

.

هم اکنون پاسی از شب گذشته و من با یک سطل ماست در خیابان نشسته ام 

      دختر عموم الان داشت دوغ و قهوه رو مخلوط میکرد:|

گفتم این دیوونه بازیا چیه؟

گفت دوغ خواب میاره قهوه بیداری میاره

میخوام ببینم مخلوطش میتونه ادم وارد دنیای خواب و بیداری کنه؟

:|

به نظرتون امیدی برا خوب شدنش  هست؟

دکترا که جوابش کردن :))

.

.

.

.

نکته غم انگیزش اینجاست که میخواد این مخلوط رو بده من بخورم 

زنگ زدم پشتیبانی میگم: چرا سرعت اینترنتم کم شده ؟!
میگه: چون کندی سرعت داریم !!!!!
گفتم اجرت با سید الشهدا خیالم راحت شد، یه خانواده از نگرانی در اوردی ! پس دلیلش اینه !!! البته خودمم شک کرده بودماااا ! :|

شب اول قبر به یارو میگن امام اولت کیه؟میگه : امام خمینی میگن احمق امام علی(ع)..! یارو میگه: به قرآن فکر کردم از کمیته امداد اومدین

یه بار تو یه جمعی بودم مامانم زنگ زد گفت : یه سوالی ازت می پرسم اونجا تابلو نکن ! فقط با اره یا نه جواب منو بده ! باشه ؟
گفتم : باشه
گفت: اوضاع اونجا چه جوریه ؟!!!!!!!!!

من:

اوضاع اونجا:

مامانم:

دیدن یه سوسک توی اتاق خواب درواقع مساله خاصی نیست، مساله خاص از اونجا شروع می شه که: سوسکه ناپدید می شه

 

 

 

موقع درس خوندن پرزهای موکت هم واسه آدم جذاب می شه، دوست داری ساعت ها بشینی بهشون نگاه کنی.

یادتونه سر کلاس تخته پاک کن رو خیس می کردیم می کشیدیم رو تخته فکر می کردیم خیلی تمیز شد بعد که تخته خشک می شد می دیدم چه گندی زدیم…!

الان همین حس رو نسبت به زندگی دارم

                        

پسر خالم آيپدشو گذاشته بود رو زمين منم فك كردم از اين ترازو ديجيتالاس رفتم روش وايسادم :|
هيچي ديگه بيچاره كور شد از بس گريه كرد
:|

کی این جمله رو یادشه و باهاش حال کرده بلایکه :))
 .
 .
 .
 .
 .
 .
 .
 .
 ....
 .
 .
 "بی سرو صدا ،وسایلتونو جمع کنین با صف بیاید برید توو حیاط ، معلمتون نیومده"

 

                                          

 

پسر : سلام عزيزم !!

دختر :زهر مار , خفه شو !!

پسر : خانمي اجازه هست من رو مخ شما كار كنم !!

دختر : خفه شو !! عوضي !!

پسر : دستت درد نكه , چه با ادب !!!

دختر : خفه شو !!

پسر : عزيز ساعت چنده ؟؟

دختر : خفه شو!!

پسر : ديگه دوستم نداري ؟؟

دختر : خفه شو !!

پسر : تو بم قلبم زلزله اومده !!! كمكم ميكني ؟؟

دختر : خفه شو !!

پسر : حتي يه لحظه , يه لحظه پيشم بمون !!

دختر : خفه شو !!

پسر : مگه دوستم نداري ؟؟ پس چرا تنهام مي زاري ؟؟

دختر : خفه شو !!

پسر : I LOVE YOU

دختر : خفه شو!!

پسر : بي وفا ديگه دوستم نداري ؟؟

دختر : خفه شو !!

پسر : شماره تلفنت را ميدي ؟؟

دختر : خفه شــــــ 091.16.43.8 ــــــــو !! (( يعني چند ميتونه باشه ))

پسر : ID چي ؟؟ اونم نميدي ؟؟

دختر : خفه شــــye_boos_bide_dar_rah_khoda@yahooــــ ــو!!

پسر : يعني اصلآ دوستم نداري ؟؟

دختر : خفه شو !!

پسر : پس چرا تنهام نميزاري ؟؟

دختر : خفه شو!!

پسر :يه چي بگم !!! (( لطفآ ))

دختر : خفه شو!!

پسر :با من ازدواج كن !!!

دختر : جدي ميگي !!!!!!!!!!

پسر : خفه شــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ــــــــو

  دختر:

رتبه کنکور دختر عموم رو واسش اس ام اس کردن

 

اومده میگه : نمیدونم کی واسم شارژ ایرانسل فرستاده !!

 

=)))

 

بکوب لایکووووووو

دانشجوی عزیز،وقتی که شما سر کلاس اس ام اس میفرستی من کاملا متوجه میشم, چون هیچ احمقی به خشتک خودش زل نمیزنه در حالی که لبخند روی لباشه !
دوستدار تو, استاد

 

ادامـــــــــــــــــــــــه مطلـــــــــــــــــــــب

۸۰+

بدترین بلایی که سر یه پسر میتونین بیارین :...
تو دانشگاه در کلاسشو بزنی
به استاد بگی با فلانی کار دارم ...
میگه چیکارش داری ...
میگی: مامانش براش لقمه آورده

 

من هروقت زمین میخورم جای اینکه ببینم کجام آسیب دیده فقط نگاه میکنم دور و برم کسی نباشه. بعد میام خونه میبینم دستم قطع شده.

نگاه کردن به لب خندان پسته از پشت ویترین خشکبار فروشی

با قصد لذت ، حرام است

          

مراحل پذیرایی از مهمان در خانواده ما :
تعارف همراه اصرار فراوان !
قسم دادن مرده و زنده طرف مقابل !
توسل به زور بدین شرح که میوه یا غذای مورد نظر رو طی یک اقدام آکروباتیک به لبت نزدیک میکنن و میگن دیگه دهنی شد باید بخوری !
ایجاد حس ترحم در مهمان ، میگن “ینی تو فک میکنی ما بدبختیم که هیچی خونه ما نمیخوری ؟”
تیر خلاص : بخور حیفه ، اگه بمونه مجبوریم دور بندازی

تو این روزا اگه دیدین یه دانشجو نشسته

یه نگاه به افق میکنه یه نگاه به گوشیش

باز یه نگاه میندازه به افق باز به گوشیش

بعد به افق خیره میشه بعد باز به گوشیش نگاه میکنه

بعد به افق خیره میشه و تو افق نیست و نابود میشه

بدونین داره با گوشیش معدلشو حساب میکنه

ببینه مشروط میشه یا نه !

ﯾﻪ ﮐﺎﺳﻪ ﺍﯼ ﻫﺴﺖ ﺑﻬﺶ ﻣﯿﮕﻦ ﮐﺎﺳﻪﯼ ﺻﺒﺮ

ﻣﻨﺘﻬﺎ ﻣﻦ ﺷﮏ ﺩﺍﺭﻡ ﮐﻪ ﻭﺍﻗﻌﺎ ﻭﺍﺳﻪ ﻣﻦ ﯾﮑﯽ ﮐﺎﺳﻪ ﺑﺎﺷﻪ

ﻓﮏ ﮐﻨﻢ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻟﮕﻦ ﻗﺮﻣﺰا هستش !

رفتم عسل بخرم فروشنده میگه عسل خوب داریم 75 تومن
خوانسار هم هست 57 تومن
عسل 3 تومنی و 5 تومنی هم داریم...
فک کنم اون آخریا دیگه آزمایش ادرار زنبور بوده

بکوب لایکو

یه روز کتابمو دادم به دوستم از صفه ۷۸ میشه فهمید

شام قرمه سبزی داشتن

از صفه ۱۰۴ هم میشه فهمید بعدشم انار کوفت کرده !
            اینم رفیقه ما داریم؟!؟!؟!؟

 

 

معلمان و اساتید گرامی :لطفا در هنگام طرح سوال به فکر عمه ی خود باشید 
 باتشکر
 جمعی از دانشجویان.

استاتوس گذاشته:
انقدر بدم میاد از کسایی که میان فیسبوک برا علافی!
انگار خودش میاد اینجا اورانیوم غنی می کنه...!

 

طرف رفته خواستگاری بابای عروس با لپ تاپ اومده می گه جوان،  من اهل تحقیقات محلی و اینا نیستم،  یوزر پسورد فیسبوکت رو بزن

رفتم شیرینی بخرم به شیرینی فروشه میگم این شیرینی کشمشیا چرا توش کشمش نیست؟ یارو میگه شما شیرینی ناپلئونی می خرین لا هر کدوم ناپلئونه؟
 تا حالا اینقد قانع نشده بودم تو زندگیم: |

من و بابام رفته بودیم مهمونی، حوصله م سر رفت بهش اس ام اس دادم”بابا پاشو بریم”.

وسط حرفش بود موبایلشو برداشت همه هم منتظر بودن که حرفشو ادامه بده ،

بلند گفت :ااااااااا تویی؟ باشه باباجان الان میریم!

پشت چراغ قرمز یه گدایی اومده کنار ماشین
میگم برو اونور پول ندارم!
میگه ، نمیگفتی هم از قیافت معلوم بود

موبایلم امروز بهم گفت: منُ چرا میزنى به شارژ؟ واسه کى؟ واسه چى؟
 هیچ جوابى نداشتم بدم،
 فقط از اتاق رفتم بیرون گذاشتم کمى با خودش خلوت کنه

حشره کش خالی‌ کردم تو اتاقم
 من سر درد گرفتم دارم می‌میرم
 پشه هه رو آینه اتاقم وایساده داره شاخکاشو مرتب می کنه !

یکی از تفریحات دهه شصتیا و هفتادیا این بود که
 به یکی میگفتن پیشونیتو پاک کن و در همین حین چونشونو میخاروندن،
 بعد اون یارو گیج میشد چونشو پاک میکرد !

یه بار ما یه دونه هندونه خوردیم،
 در حدی که کم مونده بود پوستش سوراخ شه !
 فرداش رفتگر محلمون در زد و گفت:
 اگه دیگه با این پوست هندونه کاری ندارین من ببرمش 

 

خونمون مهمون اومد
 وقتی در رو بازکردم دخترشون قدش حدودیک و نود بود
 وقتی کفشش رو درآورد یک و هفتاد وپنج شد ،
 اومد توی خونه گل سرش رو برداشت شدیک و پنجاه
 نگرانم کم کم محو بشه !

میگن واسه کسی بمیر که برات تب کنه ،

 الان یه نمه تب دارم ، برنامت چیه ؟

کوتاهترین فاصله برای گفتن دوستت دارم یه لبخنده …
نیشتو میبندی یا بزنم فکتو بیارم پایین ؟

?.یک روز راننده تاکسی از مسافرش می‌پرسه: آقا ببخشید شما ژاپنی هستید؟
اون میگه نه.
بار دوم ازش می‌پرسه: شما ژاپنی هستید؟
بازم میگه نه.
بار سوم بازم می‌پرسه، یارو از کوره در میره میگه: آره!
راننده تاکسی میگه: به قیافت نمیاد!

ینی مزخرف ترین لحظه توی زندگی اون وقتیه که ...
 با پسر داییت دعوات میشه ...
 و نمیتونی بهش فحش عمه بدی.... !!!

 یه سوالی ذهنمو مشغول کرده ...

 بچه هایی که از سال 1400 تا 1409 به دنیا میان دهه چندی حساب می شن ؟؟؟

 باید چطوری خطابشون کرد ؟

 دهه صفری ؟

 دهه جدید ؟

 شروعی دوباره ؟

 دهه ناشناخته ؟

 تغییر را احساس کنید!؟

بچه: مامان اون آقاروببین كچله!!!!

مامان: هیس...میفهمه !

بچه: اه...مگه تا حالا نفهمیده